از فاطمه اکتفا به نامش نکنید
نشناخته توصیف مقامش نکنید
هرکس در او محبّت زهرا نیست
علامه اگرهست سلامش نکنید
درخانه آه دارد علی
عشق پهلو شکسته دارد علی
آن پسرجان داد فدای مادرش
حسن و حسین داغ مادر دارد یا علی
یا علی رفتم بقیع اماچه سود
هرچه گشتم فاطمه(س)آنجا نبود
یا علی قبر پرستویت کجاست؟
هرچه باشد من نمک پرورده ام
دل به عشق فاطمه خوش کرده ام
حج من بی فاطمه(س)بی حاصل است
فاطمه حللال سدها مشکل است
پیغمبری که عمری غمخوار امتش بود
روی کبودزهرا(س)اجر نبوتش بود
فاطمیه قصه گوی رنجهاست
فاطمیه تفسیرسوز مرتضی ست
فاطمیه شعر داغ لاله هاست
قصه ی زهرای 18ساله است
دفتردر مقام سخت زینب پروراست
ما گوشه نشینان غم فاطمه ایم
محتاج عطا وکرم فاطمیه ایم
عمری است که ازداغ غمش سوخته ایم
ز آن روزی که سیلی خورد زهرا
سیه شد روزگار اهل معنا
شنیدم زعارفی که می فرمود
حکم فرج را کند زهرای سیلی خورده امضا
زهرا که شهید گشت بی جرم وگناه
هست از غم او،سینه ی عالم پر آه
ناموس خداکجا وسیلی خوردن
لا حول ولا قوه الا بالله
ای کاش فدک این همه اسرار نداشت
ای کاش مدینه در و دیوار نداشت
فریاد دل محسن زهرا این بود
ای کاش در سوخته مسمار نداشت
کاش قلبم به قبرش راه داشت
کاش زهرا هم زیارت گاه داشت
کاش نجار مدینه،در مدینه در نمی ساخت
یا اگر می ساخت،بهر خانه ی حیدر نمی ساخت
کاش ای شهر مدینه بی در و دیوار بودی
یا تو ای باغ فدک هرگزدراین دنیا نبودی
سرداربدر وخیبر،دگر زپا افتاده
دستی به دوش سلمان،دستی به سر نهاده
مهدی بیا کمک کن،جد مطهرت را
بیرون ببر ز خانه،تابوت مادرت را
دانی که چرا صورت زهرا شده نیلی؟
می خواست رُخش پیش عدو زرد نباشد
ای کاش یکی بود در آن کوچه ومی گفت
آن کس که به زن همه کند مرد نباشد
بعد از تو ای آشنای غم بی ترانه ام
رفتی ودلشکسته ترین در زمانه ام
چشمم سیاه گشته به راه اجل مرگ
گم کرده بعد رفتن تو راه خانه ام را
الا ای چاه،یارم را گرفتند
گلم،عمرم،بهارم راگرفتند
میا کوچه ها باضرب سیلی
همه دارو ندارم را گرفتند
ای مادر حسین وحسن دیده باز کن
حال علی ببین و سپس خواب ناز کن
برد در شب تا نبیند بی نقاب
ماه نورانی تر از خود آفتاب
برددر شب پیکری همرنگ شب
بعدازآن شب،نام شب،شد ننگ شب
منم زینب که بی دلدار مانده ست
به قلبم خون به چشمم خار مانده است
نگاهم خیره می ماند همیشه
به آن خونی که به دیوار مانده است...
سرفصل کتاب آفرینش زهراست
روح ادب وکمال و بینش زهراست
روزی که گشایند در باغ بهشت
مسئول گزینش وپذیرش زهراست
این همه خون روی زمین مال کیست؟
سرّ توبااین درودیوار چیست؟
جان به فدای تو و معشوق تو
این رخ نیلی تواز بهر چیست؟
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
کوچه های غربت و غم قطحی یک مرو بود
خانه مان در غارت بی غیرتی نامرد بود
دست مادر را گرفتم تا سوی مسجد رویم
نا گهان آتش گرفتم دست مادر سرد بود
شهادت اولین مدافع ولایت تسلیت باد
خواستم بگویم،که فاطمه دختر محمد است
دیدم که فاطمه نیست
خواستم بگویم،که فاطمه همسر علی است
دیدم که فاطمه نیست
خواتم بگویم،که فاطمه مادر حسین است
دیدم که فاطمه نیست
خواستم بگویم،که فاطمه مادر زینب است
بازم دیدم که فاطمه نیست
نه،این ها همه هست واین همه فاطمه نیست
(فاطمه،فاطمه است)
نظرات شما عزیزان: